۲۹ شهریور ۱۴۰۲
کپی شد!

در گزارشی اعلام شد؛

معرفی شهید روح الله عجمیان

معرفی شهید روح الله عجمیان

روح الله عجمیان متولد ۲۰ بهمن ۱۳۷۴ در کوهدشت استان لرستان است که در کرج زندگی می‌کرد. در جریان اغتشاشاتی که روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در کرج شکل گرفت، به شهادت رسید.

به گزارش نگاه نو، نحوه شهادت عجمیان بسیار دردناک بود، از ضربه سنگ تا کشیدن پیکر شهید روی زمین.

شهید سید روح‌الله عجمیان در جریان اغتشاشات و ناامنی‌های آزاد راه کرج – قزوین در محدوده بهشت سکینه (س) کرج با ضربات مختلف و چاقو برخی اغتشاشگران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به گفته رئیس کل دادگستری استان البرز تعدادی از اراذل و اوباش با استفاده از چاقو، قمه، پنجه بوکس و سنگ در به شهادت رساندن بسیجی سید روح الله عجمیان در روز پنجشنبه ۱۲ آبان ماه در کمالشهر کرج نقش داشتند.

حدود ساعت ۱۲ ظهر پس از آغاز درگیریِ اغتشاشگران در بهشت سکینه، عده ای از آنها سید روح‌الله را دوره کردند تا از دیدرسِ دوستانش دور باشد. به گفته یکی از همراهانش، سید به سمتی حرکت می‌کرده که مهاجمان از بقیه دوستانش دور شوند و فقط سرگرم حمله به او باشند. به بلوار اصلی کمالشهر و مرکز شلوغی‌ها که می‌رسند، اغتشاشگران به او حمله می‌کنند و با لگد به بدن او می‌کوبند. جسمش را روی زمین می‌کشند و به زیر کامیون می‌اندازند.

اما انگار عقده‌هایشان تمام شدنی نیست؛ با چاقو به راه می‌افتند و با چند ضربه از پشت، قلبش را می‌شکافند وچاقو را از کمر تا شکمش فرومی‌کنند. پیکر نیمه جان و نیمه برهنه‌اش را به شکل صلیب در خیابان رها می‌کنند و حتی نمی‌گذارند کسی برای کمک‌ به او نزدیک شود.

شاید اگر فیلم‌ها از صحنه این جنایت نبود، باورش برایمان سخت می‌شد. شاید این چیزها را فقط در جنایت‌های داعش شنیده‌ایم. پیکر بیجانش را آنقدر لگد می‌زنند که با توجه به فیلم های موجود، صدایی از بین خودشان فریاد می‌زند؛ دیگه بسه ولش کنید.

هیچ‌کس نمی‌داند این سیدِخدا چه شهادتی از خدا طلب کرد که جنایتی نماند که در حقش نکرده‌ باشند. شاید روح خدا(روح الله) از درگاه خداوند بزمی ویژه برای شهادت طلب کرده بود.

«لیقتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما». «مومنان باید در راه خدا با آنها که حیات مادی دنیا را بر آخرت برگزیدند جهاد کنند و هر کسی در جهاد در راه خدا کشته شود فاتح است، زود باشد که او را اجری عظیم دهیم./سوره نساء، آیه ۷۳

شهادت و رسیدن به آرزو، روایت یک شاهد صحنه شهادت

ساعت حدوای یک و نیم،۲ بود که بالای سرش رسیدم. دست‌هایش را مثل صلیب باز کرده بودند، و نیمه برهنه روی آسفالت رها بود. انگار دست‌ها را برای بغل گرفتن شهادت باز کرده بود، صدایش کردم، جوابی نشنیدم اما هنوز شهید نشده بود. آمبولانس رسید.

پیکر خون آلود و نیمه برهنه اش را به آمبولانس منتقل کردیم. در طول مسیر اغتشاشگران بارها به آمبولانس سنگ زدند، جلویمان را گرفتند.

به سمت بیمارستان هشتگرد حرکت کردیم که ترافیک اجازه نداد، به سمت یک بیمارستان دیگر تغییر مسیر دادیم. اما گویا سید برای شهادت بیشتر عجله داشت.

صبر عجیب مادر شهید

از شنیدن و نوشتن این مطالب موهای تنم سیخ می شود؛ خدا کند مادر سید روح‌الله، هیچ‌وقت صحنه های این جنایت را نبیند. نبیند که چطور فرزندش را بی‌رحمانه می کُشند.

اما گزارش‌های تصویری رسانه‌ها خلاف تصورم را نشان می‌دهد. مادر شهید شیر زن لری است که حتی نمی‌گذارد اشک‌هایش را کسی ببیند.

مادر می‌داند که حالا خودش مانده و دل داغدیده و پسری که خاک مزارش تا ابد بر سر مادر خواهد ماند.

نظر شما

صفحات اجتماعی انتخاب سردبیر آخرین اخبار
کاریکاتور عکس روز