۱۸ دی ۱۴۰۱
کپی شد!

به قلم دکتر متقی استاد دانشگاه؛

چرخش نسلی و امکان‌پذیری بحران‌ هویتی در ایران- ۱

چرخش نسلی و امکان‌پذیری بحران‌ هویتی در ایران- ۱

يكي از چالش‌های اجتماعی جامعه ايران را مي‌توان در ظهور وضعيت «چرخش نسلی» جستجو نمود. چرخش نسلی در هر كشوري بويژه در ساخت‌هاي انقلابی شكل مي‌گيرد. به همان گونه‌ای كه كادرهاي انقلابی با تغيير در ذهنيت و سياستگذاری روبرو مي‌شوند، نسل‌های اجتماعی نيز در وضعيت تغيير قالب‌های ادراكی و مطالبات قرار مي‌گيرند. مفهوم چرخش نسلی تنها براي نظام‌های سياسي انقلابی به كار گرفته نمي‌شود.

دکتر ابراهیم متقی استاد  دانشگاه و رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

 چکیده

در هر دوران اجتماعی بر اساس شکل‌گیری تحولات تکنولوژیک، تغییر در شهرسازی، ظهور مدل‌های جدید برای زندگی فردی و اجتماعی در قالب الگوهای جدید رفتار شهروندان به وجود می‌آید. توضیح اینکه جوانان در مقایسه با گروه‌های میانسال و افراد سالخورده، تمایل بیشتری به تغییر اجتماعی نشان می‌دهند. پرسش این است که هرگاه تغییر و چرخش نسلی به وجود ‌آید، الگوی مدیریت جامعه برای ساختار سیاسی چه خواهد بود؟

محور اصلی بحث آن است که چرخش نسلی در جوامع انقلابی و ساختار اجتماعی مدرن اجتناب‌ناپذیر است. بنابراین نظام‌های سیاسی می‌بایست از سازوکارهای مدیریت ذهن و کنترل رفتار اجتماعی برای هم‌محورسازی ساخت اجتماعی با نظام سیاسی استفاده نمایند. به‌کارگیری هرگونه سازوکار مقابله‌جویانه و امنیتی‌سازی هنجارهای اجتماعی، زمینه را برای شکل‌گیری بحران هویت به‌وجود می‌آورد. رسانه‌های بین‌المللی برای کاهش مشروعیت اجتماعی ایران در صدد تصاعد بحران هویت بوده و این امر چالش‌های اجتماعی جامعه را به ستیزش‌های شبه‌امنیتی تبدیل می‌کند.

مقدمه

در سال‌های بعد از دفاع‌مقدس، زمینه برای تغییر نسلی در جامعه ایران به وجود آمده است. علت اصلی تغییرات نسلی را می‌توان در ساختار اجتماعی و اقتصادی برنامه‌های توسعه‌ در ایران جستجو کرد. برنامه توسعه اقتصادی ایران ماهیت رشدمحور داشته است. برنامه توسعه رشدمحور منجر به افزایش روند شهرنشینی، صنعتی شدن و ظهور نمادهای سرمایه‌داری در زندگی فردی و اجتماعی شهروندان شده است. رشد اقتصادی به گونه اجتناب‌ناپذیر منجر به سرعت‌گیری تغییرات اجتماعی می‌شود.

تجربه نشان داده که در برنامه‌های توسعه اجتماعی و اقتصادی رشدمحور، تغییر اجتماعی اجتناب‌ناپذیر است. در چنین شرایطی لازم است نظام‌های سیاسی الگوی حکمرانی خود را بر اساس هنجارهای تولیدی یا هنجارهای شکل‌گرفته اجتماعی سازماندهی کنند. کنترل اجتماعی از طریق سازوکارهای ابداعی و ابتکاری انجام می‌گیرد. عقلانیت ساختاری در هر کشوری مسئولیت چگونگی کنترل ذهنیت اجتماعی بر اساس سازوکارهای فرهنگی و اجتماعی را امکان‌پذیر می‌سازد. هر نظام سیاسی می‌بایست نقش پیشگام برای کنترل ذهنیت، گفتمان و قالب‌های رفتاری گروه‌های اجتماعی را ایفا نماید. چنین فرآیندی منجر به کنترل محاسبه شده چرخش نسلی در چارچوب هنجارهای نظام سیاسی می‌گردد.

تغییرات نسلی و امکان‌پذیری بحران هویت در ایران

سرعت چرخش فرهنگی در جوامع سنتی بسیار محدود است. بخش قابل توجهی از حوزه جمعیتی ایران قبل از انقلاب اسلامی ماهیت روستایی داشت. گسترش شهرها و افزایش خدمات اجتماعی به روستاها منجر به تغییرات اجتماعی مرحله‌ای گردید. جابجایی شهروندان از روستاها به شهرها بدون توجه به قالب‌های فرهنگی، هنجاری و اجتماعی شکل گرفته است. در چنین شرایطی، جامعه در وضعیت هویت دوگانه قرار می‌گیرد. کسانی که دارای هویت دوگانه هستند، از قابلیت لازم برای کنترل هنجاری خانواده و شهروندان برخوردار نخواهند بود.

در سال‌های ۹۹-۱۳۶۹زمینه برای ورود و ظهور هنجارهای جدید به جامعه ایران فراهم شد. هنجارهای جدید معطوف به بهینه‌سازی شرایط اقتصادی، بهره‌گیری از خدمات بیشتر و پیوند هنجاری با جامعه غرب بوده است. به همین دلیل است که می‌توان مفهوم «پارادایم جدید» را در ارتباط با شرایط هنجاری جامعه ایران به کار گرفت. پارادایم جدید به مفهوم ظهور نشانه‌هایی از هویت سیاسی و اجتماعی است که اولاً خارج از قواعد ساختار سیاسی بوده و ثانیاً بر الگوی کنش هنجاری، اجتماعی و امنیتی شهروندان تأثیرگذار است.

مفهوم پارادایم جدید از سوی نظریه‌پردازان «جامعه شناسی انتقادی» مطرح شده است. جامعه‌شناسی انتقادی بخشی از الگوی شناخت و کنترل امنیتی جامعه محسوب می‌شود. مفهوم پارادایم جدید در تبیین تغییرات نسلی و تغییرات کنش الگویی شهروندان بسیاری از جوامع در حال گذار شکل گرفته است. بحران هویت عموماً در شرایطی حاصل می‌شود که چرخش نسلی به وجود آمده اما نظام سیاسی از سازوکارهای هنجاری برای کنترل بحران مربوط به پارادایم جدید بهره نگرفته است.

تغییرات نسلی آثار خود را در حوزه اجتماعی و امنیتی به جا می‌گذارد. وضعیت «دولت بدون ملت» را می‌توان بخشی از واقعیت ساختار سیاسی و اجتماعی ایران دانست که نشانه‌های جدایی هنجاری افراد خانواده از یکدیگر و گروه‌های اجتماعی از هنجارهای ساختاری را به وجود می‌آورد. در بسیاری از کشورها وضعیت دولت بدون ملت شکل گرفته است. نشانه­های دولت بدون ملت را می­توان در بحران هویتی امریکا  مشاهده کرد. چگونگی واکنش گروه­های اجتماعی امریکا درباره قتل «جورج فلوید» مشابهت زیادی با توئیت کردن شهروندان و فضای مجازی درباره امکان اجرای حکم اعدام برخی از متهمین دارد.

بیشتر بخوانید  گفتگوی وزرای خارجه ایران و آذربایجان/ تاکید بر مخالفت با حضور بیگانگان در منطقه

واکنش گروه‌های اجتماعی ایران نسبت به موضوعاتی که در فضای رسانه‌های بین‌المللی تولید می‌شود، دارای ریشه‌های اجتماعی و اقتصادی است. گروه‌های اجتماعی عدم رضایت خود نسبت به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور را از طریق سازوکارهای اعتراضی و کنش مبتنی بر بی‌هنجاری نشان می‌دهند. بحران کرونا نیز فضای اعتراضی و اجتماعی انتقادی نسبت به سیاست و الگوهای رفتاری دولت را به گونه مشهودی افزایش داده است.

بحران کرونا، خانواده­ها را کم حوصله و حتی کارگزاران سازمان­های دولتی را خشن و پرخاشگر نموده است. در چنین شرایطی انگاره ذهنی شهروندان ماهیت انتقادی و اعتراضی بیشتری پیدا کرده و زمینه چرخش رفتاری شهروندان به ویژه جوانان را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. وضعیت موجود ایران بیانگر این واقعیت است که هرگاه چرخش هنجاری و نسلی در وضعیت کنترل ساختاری قرار نگیرد، در آن شرایط زمینه برای ظهور «دولت بدون ملت» ایجاد می‌شود.

دولت بدون ملت منجر به تضعیف مرحله‌ای ساخت اثرگذار دولت گردیده و زمینه ظهور «دولت ضعیف» را به وجود می‌آورد. دولت ضعیف قادر به کنترل هنجارهای گریز از مرکز شهروندان و گروه‌های نسلی نوظهور نخواهد بود. در فضای دولت ضعیف، زمینه برای ظهور آنومی و شرایط مبتنی بر «بی‌هنجاری» ایجاد می‌شود. در برخی از دوران‌های تاریخی به موازات دولت ضعیف زمینه برای ظهور «ملت ضعیف» نیز اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

اگر بحران اجتماعی و اقتصادی ایران ادامه پیدا کند، دو نشانه «دولت ضعیف» و «ملت ضعیف» به موازات یکدیگر شکل می‌گیرند. در این شرایط زمینه‌های ظهور «دولت بدون ملت» و «ملت بدون دولت» ایجاد می‌شود. در فضای شکل‌گیری دولت ضعیف و ملت ضعیف شرایط برای ظهور موج‌های گریز از مرکز به‌وجود می‌آید. کنش برخی از شهروندان هویتی ایرانی در آذربایجان، ‌کردستان، سیستان و بلوچستان بیانگر رابطه ظهور چرخش‌های نسلی، دولت ضعیف و فرآیندهای گریز از مرکز بوده است.

چنین ویژگی­هایی را می­توان در بسیاری از شهرهای اروپایی و آمریکا مانند آمستردام، لیدن، هامبورگ، فلورانس، مینیاپلیس، سن دیاگو، سیاتل و حتی ساکرامنتو مشاهده کرد. بحران اجتماعی جدید آمریکا از ۲۵می ۲۰۲۰ از «مینیاپلیس» ایالت جورجیا آغاز شده و به سایر حوزه‌های اجتماعی آمریکا تسری یافت. جورجیا در حوزه مناطق جنوبی ایالات متحده قرار داشته و در این مناطق شاهد تحرک گروه‌های قومی به ویژه سیاه‌پوستان بوده که میزان نارضایتی آنان بیشتر از متوسط نارضایتی گروه‌های اجتماعی و قومی در ایالات متحده بوده است.

احساس تمایز گروه‌های نسلی در ایران

آنهایی که حضور مستمر و تکرارشونده‌ای در فضای عمومی جامعه و جوانان دارند، عموماً با این پرسش روبرو می‌شوند که «پدر مگر شما نان یا آبتان کم بود که انقلاب کردین؟» برخی دیگر با اعتراض بیشتر این گزاره را مطرح می‌کنند که «تمامی مشکلات نسل ما مربوط به شماست». آنان همچنین به این موضوع اشاره دارند که «شما با این انقلاب و شرایط اقتصادی به وجود آمده، جواب خدا را چگونه می‌دین؟» واقعیت آن است که تاکنون هیچ جوانی به من نگفته که «دست شما با این انقلابتون درد نکنه». اگر هم گفته شده ماهیت ایهام، ابهام و جناس داشته است.

بیان چنین مفاهیم و ادبیاتی نشان از چرخش فرهنگی و هنجاری گسترده دارد. به همین دلیل است که برخی از رسانه‌های بین‌المللی همانند بی‌بی‌سی فارسی، شبکه من‌وتو یا شبکه ایران اینترنشنال تلاش دارند تا شکل جدیدی از «نوستالوژی مبهم» را خلق کنند. بازتولید نوستالوژی مبهم به منزله آب تطهیر بر رژیم شاه ریختن نخواهد بود، بلکه به معنای انفعال فردی، ستیزش اجتماعی و نقد همه‌جانبه ساختاری محسوب می‌شود. علت اصلی تمامی نشانه‌های یاد شده را باید در «تمایز» جستجو کرد.

احساس تمایز، موج‌های چرخش فرهنگی و هنجاری را تصاعد می‌دهد. هم‌اکنون نشانه‌هایی از احساس تمایز معطوف به چرخش فرهنگی در حوزه‌های جغرافیای پیرامونی مشاهده می‌شود. اگر در فضای چرخش فرهنگی و هنجاری، زمینه برای تداوم «دولت قوی» وجود داشته باشد در آن شرایط مرکزیت قدرت باقی مانده، اما گروه‌های اجتماعی خود را با هنجارهای نظام سیاسی تطبیق نخواهند داد. وضعیت دولت بدون ملت مربوط به شرایطی است که ساخت قدرت متوازن با هنجارهای اجتماعی نبوده و هر یک از دیگری فاصله می‌گیرد.

اگر در فضای چرخش فرهنگی و هنجاری، دولت قوی به دولت ضعیف تبدیل شود، گروه‌های هویتی جدیدی شکل می‌گیرند که حاصل چرخش فرهنگی است. گروه‌های اجتماعی با احساس تمایز اقتصادی و ساختاری تبدیل به هویت جدیدی می‌شوند. بسیاری از حوادث و رویدادهای موجود بیانگر آن است که در ایران نشانه‌هایی از ظهور تدریجی دولت ضعیف و جامعه ضعیف به وجود آمده است. نشانه‌های تمایز را می‌توان در ظهور پدیده‌هایی همانند دولت ضعیف و جامعه ضعیف، ادبیات انتقادی، تمایزجویی شهروندان و نخبگان از ساختار سیاسی، دوگانه‌سازی ساختار سیاسی و مقابله هنجاری با مرکزیت قدرت دانست.

بیشتر بخوانید  تحلیل سفر امیرعبداللهیان به عمان/مسقط همچنان میانجی است 

واقعیت آن است که نشانه‌هایی از تمایز و دولت ضعیف در امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی نیز مشاهده می‌شود. بحران اجتماعی و هویتی آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ به گونه مشهودی افزایش یافته است. علت اصلی آن را می‌توان در اعاده فضای اجتماعی جدیدی دانست که مبتنی بر «ناسیونالیسم تمایز یافته» در آمریکا است. بسیاری از گروه‌های قومی تلاش دارند تا هویت خود را به‌عنوان نیروی اجتماعی موجود در جامعه آمریکا بازتثبیت نمایند. در‌حالی‌که ساختار سیاسی آمریکا چنین اجازه‌ای را به گروه‌های اجتماعی معترض نمی‌دهد.

بحران هویت در شرایط چرخش فرهنگی و هنجاری نه تنها بازتولید می‌شود بلکه در قالب ابعاد جدیدی از سیاست قدرت و هویت انعکاس می‌یابد. فرآیند تمایز، چرخش فرهنگی و تغییرات نسلی بیانگر آن است که معادله سیاست و قدرت در ایران به گونه مشهودی با دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ تغییر یافته است. بسیاری از شعارهای گروه‌های معترض بیانگر احساس تمایز و عبور از قالب‌های ساختاری بوده است. نشانه دولت قوی در کنترل بحران و ناآرامی نخواهد بود، بلکه باید آن را در همبستگی هنجاری و احساس یگانگی ارزشی شهروندان و جوانان با قواعد نهفته ساختار حکومتی دانست.

چرخش فرهنگی و ظهور دولت ضعیف در ایران

فرآیندهای تحول اجتماعی، اقتصادی و ساختاری در هر کشوری مبتنی بر نشانه‌هایی از چرخش فرهنگی، هنجاری و ایستاری بوده است. شکل‌گیری موج سوم تکنولوژی صنعتی و ظهور جامعه شبکه‌ای، زمینه سرعت‌یابی فزاینده چرخش فرهنگی را به وجود آورده است. چرخش فرهنگی در ایران را می‌توان بر اساس ادبیات اجتماعی، رسانه‌های عمومی و الگوی رفتار شهروندان در خیابان‌ها مشاهده کرد. چرخش فرهنگی از قابلیت‌های عام‌گرا برخوردار است.

چرخش فرهنگی مربوط به عصر ارتباطات و جامعه شبکه‌ای ایران توانست زیرساخت‌های لازم برای تحول و تحرک اجتماعی را به وجود آورد. برخی از بحران‌های عصر موجود از جمله بحران دولت ضعیف، بحران جامعه ضعیف و بحران هویت، انعکاس نشانگان چرخش فرهنگی محسوب می‌شود. بحران هویت نوظهور جامعه ایران بر اساس شاخص‌های عمومی چرخش فرهنگی شکل گرفته که از یک حوزه جغرافیایی به سایر حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی منتقل می‌شود.

شکاف‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران به موازات وعده‌های سراب‌گونه اقتصادی دولت و تورم غیرقابل کنترل عامل اصلی شکل‌گیری احساس تمایز است. احساس تمایز از این جهت اهمیت دارد که منجر به نگرش انتقادی، انتظارات فزاینده و هنجارهای معطوف به رویارویی خواهد شد. تحولات سال‌های گذشته ایران بیانگر این واقعیت است که به هر میزان شبکه­های اجتماعی و فضای مجازی گسترش بیشتری پیدا کند، زمینه برای ظهور مطالبات جدید، احساس تمایز فزاینده و شکاف سیاسی مشهودتری به وجود می­آید.

در دوران موجود، ادبیات تمایز صرفاً در حوزه اقتصادی و منزلتی قرار ندارد. بخش قابل توجهی از ادبیات تمایز مربوط به حوزه هنجاری بوده که جامعه احساس همبستگی چندانی با هنجارهای عمومی و اجتماعی کشور ندارد. احساس تمایز با فرآیند چرخش فرهنگی پیوند یافته و ادبیات جدیدی را به وجود آورده که مبتنی بر جدایی هنجاری دولت و جامعه خواهد بود. هرگونه جدایی هنجاری، زمینه بحران هویت و بحران تمایز را ایجاد می‌کند.

امکان‌پذیری تصاعد بحران هویت به چالش‌های ساختاری ایران

بحران هویت حکایت و زمینه‌های اجتماعی خاص خود را دارد. جدایی هر فرد و گروه اجتماعی از قالب‌های هنجاری نسل‌های پیشین خود، زمینه بحران هویت را به وجود می‌آورد. بحران هویت ماهیت نسلی داشته که با میزان کارآمدی مدیران اجرایی پیوند یافته، تصاعد یا کنترل می‌شود. برخی از هنجارهای موجود مورد قبول نسل‌های پیشین بوده درحالی‌که نسل جدید تمایلی به پذیرش آن ندارد. درحالی‌که قالب‌های هنجاری و ادراکی شهروندان تغییر می‌یابد، قالب‌های ساختاری هنوز دست‌نخورده به‌جا مانده است.

در طی چهار دهه گذشته، هنجارهای انقلابی کارگزاران و مسئولین دچار فضای تغییر شده است. احساس مسئولیت تبدیل به قدرت‌یابی و قدرت‌سازی گردیده و این امر تضادهای طبقاتی جامعه ایران را تشدید نموده است. تغییر در معادله توزیع قدرت، ثروت و الگوی کنش اجتماعی به گونه مشهودی طبقاتی و تمایزیافته می‌باشد. به همان گونه‌ای که بخشی از شهروندان انتظار وعده‌های مربوط به واحدهای مسکونی ۳۰ متری دولت را به آرمان اجتماعی تبدیل کرده‌اند، عده‌ای دارای واحدهای آپارتمانی ۱۳۰۰ متری هستند.

بیشتر بخوانید  ایران جایی نیست که کسی بتواند کودتا یا انقلاب رنگین کند

بحران هویت به جدایی نسل‌ها و قومیت‌ها از ساختار قدرت منجر می‌شود. بحران تمایز زمینه لازم برای نفرت میان‌فردی، اجتماعی، سیاسی و ساختاری را به وجود می‌آورد. ادبیات سیاسی و انتخاباتی ایران در عصر موجود از این جهت اهمیت دارد که می‌تواند زیرساخت‌های لازم برای ظهور نشانه‌های همبستگی جدید یا تمایز جدید را به وجود آورد. بسیاری از الگوهای تعارض و ناآرامی‌های اجتماعی اخیر تحت تأثیر فضای رسانه‌های بین‌المللی، تشدید احساس تمایز و چرخش فرهنگی شهروندان قرار داشته‌ است.

رسانه‌های بین‌المللی عموماً تلاش دارند تا زمینه جدایی مرحله­ای جامعه از دولت را فراهم آورده که این امر منجر به ظهور گفتمان­های جدید انتقادی و تعارضی می‌شود که عمدتاً مبتنی‌بر امید مبهم، انتظارات موهوم و توهم در ارزیابی کنش سیاسی خواهد بود. برخی از نظریه‌پردازان اعتقاد دارند دولت عموماً از سازوکارهای امیدبخشی موهوم استفاده کرده که به دلیل عدم تأمین انتظارات، گروه‌های اجتماعی در فضای احساس ناکامی قرار گرفته‌اند.

در عصر موجود، جامعه شبکه‌ای و فضای مجازی از قابلیت لازم برای تاثیرگذاری بر ذهنیت و ادراک شهروندان برای بازتولید فرآیندهای چرخش فرهنگی برخوردارند.

هم‌اکنون تصویری از دولت و ساخت قدرت سیاسی ایران ارائه می­شود که نشانه­هایی از دوگانگی را منعکس می­سازد. از یکسو ساخت دولت و نهادهای سیاسی ایران درصدد گسترش قالب­های هنجاری خود به حوزه جغرافیایی فرا قاره­ای هستند. از سوی دیگر، گروه‌های شهروندی احساس می‌کنند که با چالش­های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی لاینحلی روبرو شده‌اند. تناقض یاد شده منجر به ظهور ادبیات انتقادی در حوزه‌ها و لایه‌های مختلف شهروندی گردیده است.

علت اصلی ظهور چنین دوگانگی در چرخش فرهنگی، اجتماعی و ادراکی نخبگان سیاسی، کارگزاران اجرایی، طبقات تمایزیافته و نسل جدید رها شده از هرگونه حمایت عمومی تفسیر می‌شود. سیاست اقتصادی دولت با فرآیندهای سیاست اجتماعی و روند سیاست خارجی هماهنگی چندانی ندارد. درحالی‌که جامعه انتظار حمایت‌های فزاینده دولت را دارد،‌ شکل جدیدی از برنامه آزادسازی اقتصادی گسترش یافته که تاثیر فرهنگی و اجتماعی خود را در نوع مطالبات به جا می­گذارد. واقعیت آن است که افزایش بیکاری و کاهش سطح زندگی اقتصادی منجر به «بیگانگی جامعه از دولت» می­شود.

نتیجه

بحران هویت طیف گسترده‌ای از کشورهای جهان را دربرگرفته است. علت اصلی بحران هویت را می‌توان چالش‌های ناشی از تحول تکنولوژیک و گسترش شبکه‌های اجتماعی مجازی دانست. شبکه‌های اجتماعی، شکل جدیدی از آگاهی را تولید می‌کند. در فضای بازتولید آگاهی‌های اجتماعی، گروه‌های هویتی عموماً براساس قالب‌های هنجاری نوستالوژیک به ایفای نقش مبادرت می‌کنند. هرگاه جامعه در فضای آرمانی، هنجاری، ایدئولوژیک و تاریخی قرار گیرد، با سازوکارهای رویاگرایانه روبه‌رو خواهد شد.

نشانه‌های رویاگرایی اجتماعی، هنجاری و سیاسی را می‌توان در بسیاری از کشورها مشاهده کرد. بحران‌های نژادی آمریکا، چالش‌های هویتی اروپا و موضوع چالش هویتی، قومی، زبانی و مذهبی در ایران همگی براساس برخی از نشانه‌های چرخش فرهنگی به‌وجود آمده است. کنترل فضای ایجادشده در شرایط بحران هویت صرفاً از طریق گفتمان‌های سازنده امکان‌پذیر است. فضای موجود نشان می­دهد که دولت از گفتمان، ‌سازمان، نهاد اجتماعی و قابلیت بسیج نیروهای اجتماعی نوظهور برخوردار نیست.

در چنین شرایطی طبیعی به نظر می­رسد که رسانه­های بین­المللی و گروه­های سلبریتی تلاش دارند تا «جامعه» را در برابر «اجتماع انقلابی و هویتی یکپارچه» ایران قرار دهند. ایده جامعه یعنی فضای تقسیم شده نیروهای اجتماعی منجر به فضای جدیدی گردیده که «فردیت» به مثابه «داده خام» کنش گروه­های اجتماعی تلقی می­شود. گروه‌های فردی شده به معنای ظهور نشانه‌هایی از تجزیه خواهد بود. گسست اجتماعی و تجزیه هنجارهای پیشین نمی‌تواند خود را با ساخت یکپارچه قدرت و هنجارهای حاکم بر آن هماهنگ سازد.

به همان ‌گونه‌ای که ریزش سیاسی، زمینه بحران مشروعیت و بحران مشارکت را به وجود می‌آورد، نشانه‌هایی از جدایی کارگر و کارفرما، معلم و دانشجو، کارمند و مدیر، ساخت سیاسی و جامعه، دولت و نظام سیاسی، فرهنگ و هنجارهای حکومتی پدیدار شده است. هر یک از مؤلفه‌های یاد شده می‌تواند زیرساخت‌های بحران مشروعیت را به وجود آورد. بحران مشروعیت زیربنای ساختاری ثبات سیاسی در ایران محسوب می‌شود.

نظر شما

صفحات اجتماعی انتخاب سردبیر آخرین اخبار کاریکاتور عکس روز