۱۴ خرداد ۱۴۰۱
کپی شد!

انقلاب ایران و دکترین جدید

انقلاب ایران و دکترین جدید

اختصاصی نگاه نو؛ همواره این پرسش از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران مطرح می‌شود که این انقلاب تا چه اندازه تاثیرات در سطح منطقه‌ای و جهانی داشته است؟

به گزارش نگاه نو، آیا انقلاب ایران توانست منشا پیدایش تحولات مهم جهانی و تغییر ادبیات سیاسی منطقه شود؟

تا چه اندازه تحولات و تغییرات کنونی منطقه تاثیر پذیرفته از انقلاب ایران با پسوند اسلامی است؟

آیا می توان پذیرفت هشدار تهران نسبت به توطئه های آمریکا و اسرائیل یک توهم توطئه بوده است یا بر اساس مصداق ها و مولفه های واقعی مطرح شد؟

این موارد و پرسش های دیگری که به منظور ایجاد ابهام در مفهوم و بسته ایدئولوژیک و راهبردی انقلاب ایران مطرح و توسط رسانه ها مدیریت می شود، اگرچه به منظور تقلیل و اعتبار زدایی از دستاوردهای دکترین جدیدی است انقلاب ایران به عنوان یک الگوی جدید و بی نظیر در برابر ملت های منطقه قرار داد اما در عین حال اهمیت و تاثیرگذاری این گفتمان را نشان می دهد.

انقلابی که تعریف آن فراتر از جغرافیایی سیاسی و مرزهای داخلی بود. از این رو تراکم توطئه ها و انبوه سناریوهای برنامه ریزی شده علیه انقلاب ایران به دلیل نگرانی از تاثیرگذاری آن در فرایند سیاسی رویدادهای منطقه ای طراحی شد.

انقلاب ایران به مرزهای داخلی محدود نشد و این موضوع از آغاز در تئوری و دکترین مبارزه امام خمینی نیز بخوبی دیده می شد. موضوع قدس اصلی ترین عنصر تعیین کننده دکترین مقاومت امام خمینی بعنوان سرمشق تمامی جهت گیری های سیاسی مطرح شد. این موضوع جایگاه اصلی در تئوری و نیز مبارزه عملی امام قبل از انقلاب و پس از آن داشت.

چراکه این باور وجود داشت که قدس عامل مهم همگرایی امت اسلامی در برابر توطئه های حذف ماهیت اسلامی و تلاش برای تبدیل آن به یک معادله عربی است.

تا پیش از آن نیز بیشتر شیوه های مبارزه و مقاومت به دلیل وابستگی به شاخصه های ملی گرایی صرف، فقدان هرگونه نقشه راه برای اداره آینده سیاسی ملتها بود. خروجی این شیوه مبارزه ناامیدی و شکست بود. شکست همراه سرخوردگی به سمت تسلیم سیاسی در برابر اسرائیل پیش رفت.

اینجا بود که واژه سازش یا برداشت غربی آن با عنوان «صلح» وارد ادبیات گروهها و سازمانهای مبارز شد تا آنجا که برجسته ترین آن در سرزمین های اشغالی یعنی ساف ( سازمان آزادیبخش فلسطین ) به سوی تسلیم و سازش با توجیه و تفسیرهای جدید رفت.

خروجی این سازمان وادادگی و سرخوردگی در برابر اسرائیل بود که اکنون بجای مبارزه برای تشکیل دولت فلسطینی برای پایان شهرک سازی در مناطق ۶۷ مذاکره می کنند.

نتیجه ۶ دهه گفتگو و این نوع شیوه مبارزه، تنها تنزل سطح خواسته ملت فلسطین بود. سازمان ها و جریانهای دیگر نیز در فلسطین و منطقه به دلیل عدم برخورداری از یک گفتمان مشترک با پسوند اسلامی کار خاصی انجام ندادند و ترجیح دادند که در عرصه سیاسی و میدانی نقش تماشاگر را ایفا کنند.

جریانهای دیگر در منطقه نیز مانند اخوان المسلمین به دلیل ناکارآمدی سیاسی و نداشتن تجربه های سیاسی حکومت داری تنها به کلکسیون شکست ها افزوده شد. در تحولات بیداری اسلامی همین ناکارآمدی و نداشتن نگاه عمیق و درک درست از تحولات منطقه و فقدان اسلامیت واقعی این جریان به سمتی ناپیدا رفت بویژه اینکه در جهان عرب این جریان رگه هایی در فلسطین و سوریه و برخی کشورهای دیگر داشت.

این تحلیل نیز مطرح است که برخی از این سازمانها بیشتر نقش بازدارنده برای شکل گیری جنبش های واقعی براساس اسلام واقعی داشتند. واقعیت این است که رویکرد محافظه کارانه و کپی برداری از شیوه های غیراسلامی که بیشتر براساس پسوند خلق و دموکراتیک بود بر ناتوانی این جریانها و نفوذ آسان به ساختار آن شد.

عمده ناکامی انقلاب های عربی و بیداری اسلامی نیز همین شیوه های ناکارآمد بود. جریانهای اسلام سکولار نیز به مرور زمان به این جریان پیوستند تا در کنار الگوهای رفتاری طالبان و داعش عملا به ناکارامدی اسلام برای اداره ملتها دامن بزنند و از درون این دو جریان افراطی و سکولار یک الگوی اسلامی به نام میانه رو بیرون بیاید که می توان آن را اسلام آمریکایی دانست که در ادبیات امام مطرح بود.

اما به موازت این جهت گیری و شیوه مبارزه الگویی با پیروزی انقلاب ایران مطرح شد که امروز بعد از ۴ دهه نه تنها کارآمدی خود را از دست نداده است بلکه در حال تکامل است و بروزرسانی می شود. ادبیات سیاسی جدیدی شکل گرفت و گروههای مبارزی روی کار آمدند که پسوند اسلامی داشتند. جهاد اسلامی و حماس شکل گرفت و حتی جنبش هایی نظیر جبهه خلق و دموکراتیک هم شیوه اسلامی را در مبارزه خود انتخاب کردند.

نظر شما

صفحات اجتماعی انتخاب سردبیر آخرین اخبار کاریکاتور عکس روز