۱ آبان ۱۴۰۲
کپی شد!

نظامی سوری در گفتگو با نگاه نو؛

«یکپارچگی میدان نبرد» مهمترین دستاورد محور مقاومت است/ ظهور قواعد جدید درگیری

«یکپارچگی میدان نبرد» مهمترین دستاورد محور مقاومت است/ ظهور قواعد جدید درگیری

دکتر «حسن احمد حسن» سرلشکر بازنشسته سوریه به نگاه نو گفت: «طوفان الاقصی» یک سونامی واقعی است که اهرم های استراتژی نظامی رژیم صهیونیستی را تضعیف کرد و  مهمترین دستاورد محور مقاومت تبلور مفهوم «یکپارچگی میدان نبرد» و «انسجام و همبستگی جبهه‌ها » است.

به گزارش نگاه نو، صبح روز شنبه ۷ اکتبر ۲۰۲۳، گردان های عزالدین قسام، شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در پاسخ به حملات مداوم نیروهای اشغالگر علیه فلسطینی ها ، عملیات نظامی گسترده ای را علیه رژیم اشغالگر اسرائیل به نام طوفان الاقصی آغاز کردند.

با توجه به استمرار عملیات طوفان الاقصی و دستیابی به دستاوردهای میدانی بی سابقه در زمینه‌ دفاع مشروع مردم فلسطین از سرزمین و مقدسات خود در مقابل رژیم اشغالگر، نگاه نو به گفتگوی اختصاصی با «حسن احمد حسن» سرلشکر بازنشسته پرداخت. وی همچنین به دلایل وقوع این نبرد و بازتاب آن بر دشمن صهیونیستی در همه سطوح اشاره کرد. مشروح این گفتگو از نظر می گذرد:

چرا حماس در این مقطع زمانی تصمیم به حمله به دشمن صهیونیستی گرفت؟

شکی نیست که افزایش فشار باعث انفجار می شود. تشدید چالش ها، منجر به این می شود که افرادی که به حقوق خود ایمان دارند و از عزت نفس بالایی برخوردارند، برای مقابله با پیامدهای احتمالی و تا حد امکان کاهش خطرات و عواقب فاجعه بار آن، سطح مسولیت پذیری خود را افزایش دهند.

اقدام حماس، احساس عمیقی از یک خطر بزرگ‌تری بود که در صورت تأخیر در تصمیم‌گیری برای آغاز عملیات «طوفان الاقصی» رخ می داد. هرکس که تجاوزات روزافزون صهیونیست‌ها را دنبال می‌کند، یقین دارد که این امر سیری رو به رشد و صعودی دارد و با کابینه فعلی به رهبری نتانیاهو به اوج خود رسیده است البته این قضیه، از میزان تجاوزات و افراط گرایی کابینه های قبلی نمی کاهد. اما کابینه کنونی تل آویو بر اساس مجموعه ای از دلایل داخلی و خارجی افراطی ترین، گستاخ ترین و بی پرواترین کابینه اسرائیل است که اکنون مجال بررسی آن نمی باشد.

ما شاهد یک تغییر اساسی در قواعد درگیری بوده ایم، به ویژه از زمانی که موضع حماس در بازپس گیری سرزمین های اشغالی به شدت تهاجمی شده است، این امر چه تأثیری بر تغییر معادله در مرحله پس از طوفان الاقصی دارد؟

آنچه پس از حماسه «طوفان الاقصی» رخ می دهد، هرگز مانند پیش از آن نخواهد بود، زیرا قواعد جدیدی در درگیری اعمال شده است. خشم وحشیانه صهیونیست ها و بیانیه‌‌ گستاخانه‌ غرب مبنی بر پذیرش و حمایت از این وحشیگری اسرائیل، فقط تلاشی برای بازگشت به قواعد درگیری است که قبل از عملیات «طوفان الاقصی» وجود داشت. به طور خلاصه، ما‌حصل «طوفان الاقصی» را می‌توان یک«سونامی» واقعی توصیف کرد که اهرم‌های استراتژی نظامی اسرائیل را تضعیف کرد و معبد را بدون هیچ هشدار قبلی بر سر افراد حاضر در آن تخریب کرد. در اینجا به ذکر چند مورد اکتفا می‌کنم که دشمن نمی‌تواند منکر آن شود از جمله:

* تحقق غافلگیری پیچیده و چند جانبه

غافلگیری در زمان شروع عملیات “ساعت صفر”، غافلگیری در نوع سلاح های مورد استفاده، غافلگیری در تاکتیک های رزمی اتخاذ شده، غافلگیری در گستردگی و عمق جبهه درگیری. در مورد هر یک از موارد فوق شایسته است که مطالعات تحقیقاتی مستقلی انجام‌ گیرد.

* تحمیل ناکامی و شکست چند جانبه به دشمن

شکستی اطلاعاتی که تقریبا در حد کوری کامل نسبت به واقعیت ماجرا به حساب می آید، شکستی اجتماعی و شکستی رسانه ای

*شکست کامل شناسایی

– شکست نظامی میدانی: حمله به مقرهای اصلی نظامی، و کشته و اسیر شدن افراد داخل آن

– شکست کامل شناسایی با وجود ماهواره ها و ابزارهای نظارتی و تعقیب و گریز و جاسوسی که ارتش رژیم صهیونیستی به آن افتخار می کرد.

– شکست اطلاعاتی و الکترونیکی که استحکامات مهندسی و حصار الکترونیکی را به یک توده بتنی جامد و بی مصرف و دوربین‌ها، دستگاه‌های هشدار سریع و حسگرهای از راه دور را به عروسک‌هایی آویزان در هوا تبدیل کرد که هیچ سود و فایده ای ندارند .

– مقاومت فلسطین با عملیات طوفان الاقصی توانست به طور کامل به اهداف راهبردی از پیش تعیین شده دست یابد و حتی در عرض چند ساعت از این اهداف فراتر رود. از جمله:

– عبور از استحکامات مهندسی و حصارهای الکترونیکی توسط نیروهای مربوطه بدون کمترین خسارت و آسیب

– پیشروی در عمق اراضی اشغالی و تسلط کامل بر مراکز و شهرک ها

– کشتن تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی

– اسارت تعداد زیادی از نظامیان صهیونیست و شهرک نشینان

– دستیابی به سلاح‌های سنگین، متوسط و سبک

– یافتن اسناد مهم و انتقال همه آنها در کمال صحت و امنیت به داخل نوار غزه

* کنار رفتن قواعد پیشین درگیری

با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، می توان گفت: آری، حماسه «طوفان الاقصی» قواعد پیشین درگیری را کنار گذاشت و قواعد جدیدی را در درگیری اعمال کرد و ثابت نمود که ارتش این رژیم، پوشالی و ضعیف و فاقد تجربه لازم برای مقابله با تحولات جدید است. و نقطه قوت اصلی این رژیم در تسلیحات نظامی آن و نه در افسران و سربازانش است. این مسئله به تنهایی می‌تواند موضوعی تحقیقاتی و کاربردی ، برای تدریس در دانشکده‌ها و آکادمی‌های نظامی و مراکز پژوهش‌های راهبردی باشد.

در شرایطی که جنگ ادامه دارد و دشمن صهیونیستی به حملات وحشیانه خود علیه غیرنظامی‌ها ادامه می‌دهد، غرب شتابزده از اشغالگران اسرائیلی حمایت کرد. دلیل این مسئله چیست؟ و چرا ما شاهد عکس العمل سریعی از جانب کشورهای عربی برای فشار بر دشمن در مورد هدف قرار دادن غیرنظامی‌ها نیستیم؟

این واقعیت غرب منافق به رهبری آمریکایی‌های یانکی است. هرکسی که انتظار موضعی کمتر وقیحانه و نژادپرستانه از آنچه اعلام شده است دارد، باید در محاسبات خود تجدید نظر کند و اصول فکری خود را بررسی نماید. شاید در اینجا یادآوری موضع آمریکا در جنگ آزادی بخش اکتبر ۱۹۷۳ مفید باشد. در اینجا به دور از بیان روایت‌ها و پژوهش‌های تحلیلی، به بخش‌هایی از مصاحبه آخر ماه گذشته‌ «هنری کیسینجر» روباه سیاست آمریکا، با روزنامه اسرائیلی «جروزالم پست» و گفته‌های وی در مورد نقش آمریکا در ۵۰ سال گذشته بسنده می‌کنم.

او اعتراف کرد که به طور جدی با ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا برای ارائه حمایت مستقیم و خدمات مهم و اساسی به «اسرائیل» همکاری کرده است. «در پایان یکی از روزهای جنگ، نزدیک ظهر روز یکشنبه، مشخص شد که ارتش مصر و سوریه پیشرفت چشمگیری داشته اند اما ما از همان ابتدا تصمیم داشتیم تا از پیروزی عرب ها جلوگیری کنیم چرا که آن را پیروزی شوروی تلقی می کردیم. ما از همان لحظه اول کاملاً بر این باور بودیم که وضعیت را به حالت قبل برمی گردانیم، اما در پایان روز اول مشخص شد که ارتش های مهاجم به پیشرفت های گسترده ای دست یافته اند».

موضوع دیگری که کیسینجر در این مصاحبه روی آن تمرکز کرد، مربوط به غافلگیر شدن آمریکایی ها بود که معتقد بودند، ارتش اسرائیل ظرف چند ساعت، ارتش سوریه و مصر را نابود خواهد کرد اما وقتی ماجرا روشن شد و غبار نبرد فرو نشست، او و تیمش از میزان دستاوردهای عرب ها شگفت زده شدند.

* سناریوهای احتمالی برای پیشبرد اتفاقات

اگر موارد فوق را بازخوانی کنیم، مشخص می‌شود که واشنگتن امروز تمام تلاش خود را برای جلوگیری از تایید هرگونه پیروزی فلسطین، یا عرب ها یا مقاومت در مقابل رژیم اسرائیل انجام خواهد داد. اگر در سال ۱۹۷۳ هر پیروزی عرب ها را پیروزی شوروی بر کشورهای اقیانوس اطلس و غرب می دانستند، امروز هر پیروزی فلسطین یا عرب ها یا مقاومت را پیروزی ایران بر آمریکا و متحدانش می دانند. این ممکن است آنها را وادار به آتش زدن منطقه در صورت لزوم کند، حتی اگر به نفع مصالح پر تناقض استراتژیک آنها نباشد.

* اکثر کشورهای عربی در تیم آمریکا هستند

اما در مورد سوالتان در زمینه نبود هرگونه عکس‌العمل سریع یا با تاخیر کشورهای عربی باید گفت که علت آن به ناتوانایی آنها در این قضیه برمی‌گردد. بیشتر کشورهای عربی نقش آفرین، در تیم آمریکا هستند و هر چه که او به آنها دیکته کند را انجام می‌دهند. بسیار حائز اهمیت است که بدانیم بیشتر این کشورها در اتخاذ تصمیم‌های ملی و حاکمیتی خود مستقل نیستند. آنچه در رسانه‌ها به عنوان مخالفت با نظر آمریکا و نافرمانی از دستورات وی مطرح می‌شود، تنها جا به جایی در چینش مانور دروغینی است که آمریکا برای قدرت نمایی کشورهای وابسته به خودش ترتیب داده تا بعداً از همین نیز برای تقویت سلطه اش بر آنها و فرمانبرداری روز افزون کشورهایی که در مدار بسته اطاعت از آمریکا هستند، استفاده کند.

نظر شما در مورد نقش مقاومت در صورت گسترش دامنه نبرد و درگیر شدن سوریه و ایران در جنگ، چیست؟

شاید مهمترین دستاورد محور مقاومت تبلور مفهوم «یکپارچگی میدان نبرد» و «انسجام و همبستگی جبهه‌ها » باشد. هر کسی که سفرهای دوره‌ای اخیر وزیر امور خارجه ایران به بغداد و بیروت و دمشق و دیدارهای او و اظهاراتش را در کنفرانس‌های مطبوعاتی با مسئولان و دست‌اندرکاران مقاومت پیگیری کرده باشد به خوبی شهادت می‌دهد که این محور دست بسته ننشسته و به پیگیری اتفاقات بسنده نکرده است، بلکه نقشه راهی از پیش آماده دارد و هر یک از طرف‌های مقاومت نقش و مسئولیتی در راستای همکاری و هم افزایی با سایر طرف‌ها برعهده دارد و شاید از پیش صحبت کردن در مورد اتفاقات فایده‌ای نداشته باشد چرا که رویدادها خود بهترین راوی هستند.

نظر شما

صفحات اجتماعی انتخاب سردبیر آخرین اخبار کاریکاتور عکس روز