۵ مهر ۱۴۰۲
کپی شد!

در گزارشی اعلام شد؛

توافقات دفاعی؛ بازی باخت- باخت فرانسه در زمین آفریقا

توافقات دفاعی؛ بازی باخت- باخت فرانسه در زمین آفریقا

تصمیم فرانسه برای خروج نیروهایش از نیجر به یک دهه مداخله نظامی در غرب آفریقا پایان داد و ناکارآمدی توافقات دفاعی پاریس با مستعمرات سابق را بیش از پیش آشکار کرد.

به گزارش نگاه نو، امانوئل ماکرون رئیس‌جمهوری فرانسه روز یکشنبه با اعلام تصمیم خارج کردن نیروهای نظامی کشورش از خاک نیجر از دست رفتن آخرین پایگاه نظامی فرانسه را در کشورهای غرب آفریقا موسوم به منطقه ساحل اعلام کرد و عملا به یک دهه حضور نظامی به بهانه مبارزه با تروریسم در این منطقه خاتمه داد.

این پایگاه نظامی با یک هزار و ۵۰۰ سرباز از آن جهت حائز اهمیت بود که فرانسه در اوت (مرداد/شهریور) ۲۰۲۴ و سپس در اوایل سال ۲۰۲۳ به اجبار پایگاه‌های نظامی خود در مالی و بورکینافاسو را رها و در پی آن پایگاه مستقر در نیجر را تقویت کرد.

اعلام تصمیم الیزه به اعتقاد تییری ویرکولُن (Thierry Vircoulon) پژوهشگر موسسه روابط بین‌لملل فرانسه (IFRI) نشان داد که « فرانسه دیگر آینده‌ای در منطقه ساحل ندارد».

تصمیم خروج نیروهای فرانسوی از نیجر در حالی رسما اعلام شد که مکرون ابتدا زمانی که شورای ملی حفاظت از میهمن (CNSP) در ژوئیه گذشته (تیر/مرداد) محمد بازوم رئیس جمهوری نیجر را از سمت خود خلع کرد و اخراج سیلوین اتی سفیر فرانسه را خواستار شد، در مقابل این درخواست مقاومت نشان داد. شورای ملی حفاظت از میهمن نیجر، سفیر فرانسه به عنوان کشور سابق استعمارگر را به ایجاد تهدید علیه نظم عمومی در این کشور غرب آفریقا متهم کرده بود. پیشتر نیز وزارت امور خارجه فرانسه در واکنش به تعیین مهلت ۴۸ ساعته برای خروج سفیرش از سوی کودتاچیان نیجر، در بیانیه‌ای که آنها را فاقد صلاحیت مطرح کردن این مساله دانسته بود.

پایان عصر فرانسه در آفریقا

اعلام خروج نیروهای فرانسه از سوی مکرون با استقبال رژیم نظامی نیجر مواجه شد که این خبر را «مرحله‌ای تازه در به دست گرفتن حاکمیت کشور»شان خواندند و از آن به عنوان «لحظه تاریخی گواه بر اراده و خواست ملت نیجر» یاد کردند.

راما یاد (Rama Yade) که پیش از این به عنوان سفیر فرانسه در یونسکو و به عنوان وزیر امور خارجه خدمت می کرد، در این زمینه گفت: مردم منطقه آگاه هستند، آنها بر آنچه در حال وقوع است واقف هستند. آنها استانداردهای دوگانه (کشورهای غربی مانند فرانسه) را می بینند؛ چنین استانداردهایی پیامدهای فاجعه باری دارد. فرانسه با «پایان عصر» حضور خود در آفریقا مواجه است.

ویرکولُن در گفت‌وگو با روزنامه فرانسوی «لو پاریزین»، اظهارات مکرون را «اعتراف به ناتوانی» فرانسه خواند و افزود: کودتاگران نیجر، فرانسه را بیرون کردند و رئیس جمهوری این کشور گزینه دیگری جز اعلام خروج نیروها از نیجر نداشت.

به این ترتیب حضور فرانسه در آفریقا در کشورهای دیگری چون سنگال (۴۰۰ نیرو) و ساحل عاج (۹۰ نیرو) تمرکز می‌یابد.

همه‌گیری کودتا در آفریقا سال ۲۰۲۱ از گینه آغاز شد. چاد و مالی در همان سال، بورکینافاسو در سال ۲۰۲۲ و نیجر و گابن همین امسال شاهد کودتا بودند. حمایت مردمی از این کودتاها که فساد حکومت‌های وابسته به پاریس را به نمایش گذاشت، تظاهرات مردم در برابر سفارتخانه‌های فرانسه تا آتش زدن پرچم این کشور و نیز درخواست مستقیم کودتاگران برای خروج نیروهای فرانسوی از کشورشان، علائم پایان یافتن استعمارنوین فرانسه در قاره سیاه را به نمایش گذاشت.

در سال‌های اخیر، طرح همکاری‌های فرانسه با کشورهای غرب آفریقا که از دهه ۹۰ میلادی از شکل سنتی استعمار فرانسه استقلال یافتند، تحت عنوان «فرانس‌آفریک» و در زمینه‌های اقتصادی، پولی، نظامی و دیپلماتیک به تدریج با آشکار شدن مظاهر مداخله فرانسه معنای منفی خود را به‌عنوان راهی برای استعمار نوین این کشورها نشان داد.

از زمان استقلال کشورهای آفریقایی و پایان استعمار فرانسه بر آنها در سال ۱۹۶۰ میلادی، فرانسه با بسیاری از کشورهای فرانسوی زبان قاره آفریقا توافقاتی را مبنی بر تضمین امینت آنها صورت داد. این رویکرد به همکاری های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و آموزشی منجر و دلیل اصلی آن هم توانمندسازی این کشورها برای ایجاد حاکمیت واقعی در آینده عنوان شد. اما نارضایتی ۷۰ درصد از مردم کشورهای آفریقایی از سیاست‌ دولت‌های دست‌نشانده غرب و نیز درگیری این کشورها با معضلاتی چون قاچاق مواد مخدر، تروریسم و ناامیدی فزاینده در میان جوانان حقیقتی آشکار بود که منفعت برنامه های فرانسه برای مردم این کشورها را زیر سوال برد.

فولاشاد سوله (Folashade Soulé) عضو پژوهشی برنامه مدیریت اقتصاد جهانی مدرسه دولتی بلاواتنیک دانشگاه آکسفورد در مورد تحولات نیجر گفت: نباید بین کشور شریک آفریقایی و شرکای امنیتی کشور عدم انطباق منافع امنیتی وجود داشته باشد. در مورد فرانسه، منافع امنیتی بیشتر از کشورهای میزبان، در خدمت منافع فرانسه بوده است.

هرچند که امروز شکست طرح‌های معاصر فرانسه برای آفریقا بر کسی پوشیده نیست اما همین طرح‌ها که روزی دست پاریس بر ادامه سیاست‌های استعماری در لباسی نو، باز گذاشته بود خود موجب گرفتاری فرانسه را فراهم کرد تا جایی که از همین توافقات همه جانبه امنیتی به‌عنوان «تله و دامی» یاد می‌شود که فرانسه را در بن‌بست سیاست‌ خارجی خود در آفریقا گرفتار کرد.

فرانسه در دام پیمان‌های امنیتی با مستعمرات سابق

استفان مادول (Stéphane Madaule) تحلیلگر فرانسوی در یادداشتی برای نشریه «لا کروا» نوشت: فرانسه در تله پیمان‌های امنیتی خود با کشورهای آفریقایی گرفتار شده است.

این تحلیلگر معتقد است که تجربه ۶۰ ساله این رویکرد حتی اگر بی‌غرض بودن اولیه طرح توافقات دفاعی و یا دیگر طرح‌های همکاری را بپذیریم از اهداف مثبت خود فاصله گرفته و در نهایت به همان طرح معروف به فرانس‌آفریک با همه افراط و تفریط‌هایش منجر شده است.

فرانسه در این سالها به مداخله اش برای تثبیت مشروعیت داخلی قدرت‌های سیاسی حافظ منافع فرانسه (به‌عنوان مثال در گابن، کنگو برازاویل و کامرون) ادامه داد. پاریس همچنین در کشورهایی چون مالی، بورکینافاسو و چاد به بهانه تهدید خارجی و مبارزه با افراط‌گرایی دست به مداخله نظامی زد، همچنان که از مداخله نظامی برای پایان دادن به جنگ‌های داخلی استفاده کرد؛ مانند آنچه در ساحل عاج رخ داد.

اما درخواست این کشورها برای مداخله فرانسه زمانی به یک تله برای پاریس تبدیل شد که درخواست کننده، رژیم‌های سیاسی چپاول‌گر و به دور از دموکراسی بودند که از قدرت به نفع خود استفاده می‌کنند و اغلب از هرگونه مشروعیت مردمی محروم هستند.

سازش با دیکتاتورها؛ فرانسه در بن‌بست آفریقا

از سال ۱۹۹۰ فرانسوآ میتران، رئیس جمهوری وقت فرانسه، خطر سیاست کشورش در همکاری گسترده و به ویژه در سطح نظامی را با رژیم‌های کمتر مردمی، مشاهده کرد. چگونه می‌توان مداخله نظامی خارجی را توجیه کرد، وقتی رژیمی که درخواست مداخله دارد، مدت‌هاست دیگر در خدمت منافع مردمش نبوده، با جعل دموکراسی قدرت را حفظ می‌کند و خود را به ضرر فقیرترین‌ها، غنی می‌کند؟

با این حال آنچه میتران در اشاره با ارتباط کشورش با کشورهای استقلال‌یافته، «پاکسازی» روابط خواند نه توسط خودش اجرایی شد و نه جانشینانش در الیزه و توافقات دفاعی، بدون توجه به ماهیت رژیم‌هایی که از آنها سود می‌برند، ادامه یافت.

به گفته استفان مادول این روند تا آنجا پیش رفت که فرانسه در سال ۲۰۲۳ درخواست باماکو را برای مداخله نظامی و مبارزه با افراطگرایی پذیرفت در حالیکه این تقاضا از سوی دولتی مطرح شد که قدرتش در کشور مورد مناقشه بود.

این تحلیلگر معتقد است، پذیرش در خواست یک دولت فاسد برای مداخله نظامی از سوی فرانسه، وجهه پاریس را هم در عرصه بین‌المللی نابود می‌کند و هم در افکار عمومی آفریقایی که از توسعه‌نیافتگی در رنج است. همچنین اگر فرانسه از حمایت کافی برای بازگرداندن امنیت دریغ کند، وجهه خود را به عنوان یک قدرت تضمین کننده ثبات در آفریقا از بین می برد و راه را برای سایر ذینفعان خارجی باز می کند. اگر فرانسه دوست رژیم های سیاسی فاسد باقی بماند، به این اندیشه که در درجه اول از منافع خود دفاع می کند، نه از منافع مردم این کشورها که از فقر و توسعه ضعیف رنج می برند، اعتبار می بخشد.

این گونه است که فرانسه در تله پیمان‌های امنیتی خود با مستعمرات سابقش گرفتار شده است. امروز در سال ۲۰۲۳ میلادی، فرانسه به سختی می‌تواند به نفع رژیم‌هایی که دیگر واقعاً در خدمت منافع جمعیت خود نیستند به اجرای توافقات دفاعی خود ادامه دهد و پاریس باید به سرعت از عواقب این پیمان‌ها درس بگیرد.

نظر شما

صفحات اجتماعی انتخاب سردبیر آخرین اخبار کاریکاتور عکس روز